پروژه گاو خونی، یک تجربه فوق العاده بود. کار با گروهی  بسیار خوب و حرفهای بسیاربرایم با ارزش بود. گاوخونی اولین تجربه سینمایی من بود، و این مسئله حتی تا حدودی خود من را هم نگران کرده بود.

روزی که  توسط دستیار اول آقای افخمی ( آقای کوروش سلیم زاده)، موسیقی فیلم گاوخونی به من پیشنهاد شد، این فکر به سرم زد که شاید قراراست فیلمی ساخته شود که از نظر دستاندرکارانش،  موسیقی در آن نقش مهمی ندارد و برای یک چنین حداقلی من انتخاب شدهام. اما تصمیم گرفتم که تمام تلاشم را بکنم تا در نهایت موسیقی خوبی بنویسم تا در آینده روی من حساب جدی تری بکنند. اما بر خلاف انتظار من در اولین جلسه ای که با آقای افخمی داشتم (دو سه روز بعد از تلفن کوروش به من) متوجه شدم که حدسم درست نبوده! آقای افخمی از ساختن فیلمی صحبت کردند که موسیقی در آن بسیار نقش مهمی بر عهده خواهد داشت و اصولا معتقد بودند که در گاو خونی صدا از تصویر مهم تر است.

با شنیدن حرف های آقای افخمی، هم خیلی خوش حال شده بودم و هم تا حدودی نگران. نگران از اینکه اگر نتوانم چه خواهد شد! همان شب فیلمنامه را به من دادند و قرارشد که برای بخشهایی از آن، نمونه  آماده کنم.

پیش از آن بارها داستان گاو خونی را خوانده بودم، تقریبا تمام آن داستان زیبا را حفظ بودم. مدتها بود که روی اجرای  صوتی گاوخونی کار میکردیم. قرار بود داستان گاو خونی با صدای آقای افخمی روخوانی شود. ساعت ها در استودیو طنین صوت روی ضبط آن کار کرده بودیم و من در حدود 30 ثانیه موسیقی برای ابتدا و انتهای داستان آماده کرده بودم. فیلم نامه را که خواندم گل از رویم شکفت. انتظار نداشتم که فیلم نامهای تا این حد خوب را بتوان برای گاوخونی  نوشت. گاو خونی داستان پیچیده ای بود که آقای جعفر مدرس صادقی، بسیار ساده از لحاظ زبان و بسیار حرفه ای از نظر فن داستان نویسی  آن را نوشته بودند. همیشه فکر می کردم  چطور می توان با حفظ فرم اصلی داستان آن را به تصویر کشید. فیلم نامه آقای افخمی خیلی خوب بود. خیلی خوشحال شدم.

روزی که قراربود آقای افخمی نمونه های من را بشنوند، واقعا روز عجیبی بود.موسیقی ای را که نوشته بودم دوست داشتم ولی می ترسیدم  آقای افخمی چنین موسیقی خلوتی را نپسندد.خیلی دوست داشتم بتوانم فرم مورد علاقه خودم را اجرا کنم . اصلا نمی خواستم از فرم هایی که در بیشتر فیلم های موجود وجود داشت پیروی کنم. با اینکه به فکرم رسید ولی حتی فیلم های قدیمی آقای افخمی را هم مرور نکردم تا حدود سلیقه ایشان را پیدا کنم.

ساعت هفت با آقای افخمی در استودیو قرارداشتم. قبل از ایشان کوروش سلیمزاده و ماکان عاشوری (فیلم بردار پشت صحنه) رسیدند. پرسیدم دوربین چرا آورده اید؟ ماکان جواب داد قراراست از این مراحل فیلم برداری کنیم. تشویشم دوبرابر شد با خودم فکر کردم که لحظه رد شدن موسیقی من، ثبت خواهد شد! وقتی آقای افخمی رسیدند یادداشتی را که درمورد مشخصات موسیقی نوشته بودم به آقای افخمی دادم. نامه را خواند مثل همیشه لبخندی زد و گفت: پخش کن بشنویم.

خوشبختانه موسیقی مورد توجه  قرارگرفت و از آن روز به بعد، بعنوان آهنگساز فیلم گاوخونی مشغول به کار شدم. کمک‌ها و تشویق‌های گروه قوت قلب مرا بیشتر می‌کرد و راهنمایی‌های آقای افخمی و کوروش سلیم‌زاده کمک‌های بسیار بزرگی برای من بودند. خوشبختانه کارگردان محترم به من اعتماد می‌کرد و من با خیال راحت فرم مورد نظر خودم را اجرا می‌کردم. روزهای بعد که فیلم برداری شروع شد با حضور در بعضی از فیلم‌برداری‌ها، صحبت با اعضای گروه و سئوال از آقای افخمی و سلیم‌زاده سعی می‌کردم هماهنگی بیشتری با فیلم پیدا کنم. یکبار به اصفهان رفتم که هر چند کوتاه بود ولی بسیار خوش گذشت و مفید بود. ارتباط نزدیکی که با آقای جعفر مدرس صادقی پیدا کردم برایم بسیار ارزشمند و گرانبها بود.تمام آن اوقات، لحظاتی شیرین و به‌ یادماندنی  بود.آقایان بهروز افخمی و کوروش سلیم‌زاده باوجود مشغله فراوانی که داشتند، وقت زیادی را برای موسیقی صرف کردند و کمک‌های بسیار ارزشمندی به من کردند. باز هم از ایشان متشکرم. 

در اولین ملاقاتی که با آقای معلم داشتم، ایشان هم از موسیقی رضایت داشتند و موسیقی آرم دنیای تصویر را هم به من سفارش دادند.

در هنگام ضبط موسیقی هم همه چیز به خوبی پیش می‌رفت.از آنجایی که پارتیتور کل قسمت‌ها را نوشته بودم، تکلیف همه مشخص بود و همه نوازندگان به خوبی بخش‌های خودشان را اجرا کردند و تقریبا همه چیز به خوبی می‌گذشت. استودیو طنین صوت  با امکاناتی که داشت در اختیارم بود ( در آن زمان من مدیر استودیو طنین صوت بودم) که جا دارد از آقای بهرام بحرینی از این بابت تشکر کنم( که البته بعدها ایشان به دلایلی که هنوزهم  برایم روشن نشده است از دست من گله داشتند و این مسئله باعث شد که من طنین صوت را ترک کنم ولی به هرحال برای آقای بحرینی آرزوی موفقیت دارم) و در نهایت در هنگام صدا گذاری فیلم در عروج فیلم در خدمت آقای پرویز آبنار بودم که ایشان هم لطف زیادی به من داشتند  و مطالب زیادی از ایشان آموختم.

در حقیقت تمام اعضای گروه به من کمک کردند تا من بتوانم کار بهتری ارئه دهم.از تمامی این دوستان متشکرم.

وحالا تازه مرحله واقعی کار پیشرو است. فیلم مراحل پایانی چاپ و ظهور را می‌گذراند و هنگامی که فیلم اکران شود، نظر ببینده‌های فیلم برایم بسیار مهم خواهد بود.نظر منتقدان متخصص و یا تماشاگران غیر حرفه‌ای برایم ارزشمند است. امیدوارم که مردم عزیز بعد از تماشای فیلم، به هر طریقی که خود می‌دانند مرا از نظرات خود مطلع کنند و نکات ضعف موسیقی را به من گوشزد کنند.

کیوان هنرمند / تیرماه هشتاد دو