این جملات، جواب معماهایی هستند که موریس ژار در زمان لازم بخوبی از عهده‌ی حل آنها برآمد

کیوان هنرمند    k1honarmand@k1honarmand.com

صفحه اسلی      صفحه قبلی

خیلی ساده همه چیز از اینجا شروع شد:

شاید دوست داشته باشیم همه چیز را پیچیده ببینیم اما گاهی ساده نگاه کردن به دنیا، درس‌های بیشتری به ما می‌آ‌موزد.

جوانی  بعد از مرگ پدر و بر خلاف سفارش وی، از ادامه‌ی تحصیل مهندسی در سوربن فرانسه انصراف داد و به تحصیل آهنگ سازی و نوازندگی سازهای کوبه‌ایی در کنسرواتوار پاریس مشغول شد. در 26 سالگی اولین موسیقی فیلمش را برای یک فیلم کوتاه نوشت و اجرا کرد.11 سال بعد،  پس از مدتها نوشتن موسیقی برای تئاتر، باله و فیلم های مستقل در کشورش، فرانسه، کم کم به آهنگسازی شناخته شده تبدیل شده بود. علاقه‌ی زیادی به موسیقی تجربی و آتونال داشت و همیشه تلاش می‌کرد به فرم‌های جدید در تولید و ترکیب صداها برسد. روزی یکی از تهیه کنندگان مطرح سینما فیلمی را((Serge Bourguignon's Les Dimanches de la Ville d’Avray  با آهنگسازی این جوان دید که از صدای کشیده شدن  دست خیس به لبه لیوان در آن استفاده شده بود. او از این فیلم خیلی خوشش آمد و ایشان را به "دیوید لین" ، کارگردان  مشهور انگلیسی معرفی کرد. این جوان کوشا و خوش شانس، موریس ژار بود  و آن تهیه کننده "سم اسپیجل" Sam Spiegel تهیه کننده‌ی فیلم "لورنس عربستان".

 

آشنایی موریس با دیوید زمانی اتفاق افتاد که تقریبا کار تولید فیلم لورنس عربستان، بعد از 3 سال به اتمام رسیده بود و در این پروژه‌ی عظیم، یک گروه تمام حرفه‌ای با بازیگرانی بسیار برجسته حضور داشتند. فیلمی بزرگ توسط شرکت "کلمبیا" به مدت حدود 3 ساعت و نیم آماده شده بود. زمانی که لین، ژار را بعنوان آهنگساز فیلم انتخاب کرد، فقط 6 هفته به او فرصت داد تا کار موسیقی را تمام کند! ابتدا قرار بود سه آهنگساز باهم کار موسیقی فیلم را انجام دهند ولی در نهایت تمام کار را موریس ژار به تنهایی انجام داد! باور چنین مطلبی بسیار سخت است و خود موریس در مصاحبه‌ای با "جیمز فیتزپاتریک" (James Fitzpatrick) در سال 1984می گوید: "خیلی شانس آوردم که توانستم سالم بمانم. روزی 2 تا 3 ساعت بیشتر نمی‌خوابیدم و تمام مدت کار می کردم".

تم ساده و بسیار زیبایی که در ابتدای مقاله آورده‌ام، همان تم جادویی و زیبایی است که موریس برای "لورنس عربستان" نوشت. به همین سادگی. با گسترشی بسیار زیبا برای ارکستر سمفونیک. نگارش، تنظیم و رهبری ارکستر برای ضبط همگی توسط موریس در مدت شش هفته انجام شد و چنین نتیجه‌ی حیرت باری حاصل آمد. این تم در تاریخ موسیقی فیلم به یکی از جاودانه ها تبدبیل شده است. اگر خود شما، آن را با یک ساز  اجرا نمایید، بیشتر به جادوی درون آن پی خواهید برد.

اصولا در فرم موسیقی کلاسیک، شاید انتخاب تم اهمیت زیادی نداشته باشد و بیشتر گسترش، تنظیم و تغییرهای تم هستند که برای یک اثر موسیقی ارزش ایجاد می‌کنند. درموسیقی فیلم البته تم از اهمیت بیشتری برخوردار است. موریس توانست تمی بسیار زیبا و مناسب برای آن داستان و تصاویر خلق کند که البته با تنظیمی فوق العاده، کار را در حد بسیار ممتازی تکمیل کرده است. استفاده بسیار عالی از زهی ها و همراهی بسیار پر رنگ و بجا از بادی ها و حضور سازهای کوبه‌ای که دقیق، به موقع، زیبا و پر ابهت ظاهر شده اند. یک ارکستر سمفونیک با هماهنگی کامل در جزییات، موسیقی مسحور کننده‌ای را اجرا می کنند. از دید من، باور خلق چنین اثری در 6 هفته بسیار سخت است. امکان انجام چنین غیر ممکنی فقط از دانش و پشت کار ممکن نمی شود. این همان چیزی است که یک استعداد و قریحه‌ی ذاتی را از سایر دستاندرکاران باسواد و پرکار جدا می کند. موریس که از سنین نسبتا بالا به دنبال موسیقی رفته بود اکنون در سن 40 سالگی در سال 1962 اثری را خلق کرد، که شهرتی جهانی، نقطه‌ی اوجی بزرگی و کسب جایزه‌ی اسکار در اولین تجربه‌ی بزرگ سینمایی‌اش را برای وی به ارمغان آورد.

 

موریس ژار بعد ازخلق موسیقی "لورنس عربستان" همچون گذشته پر کار بود و آثار بسیار زیادی را در کارنامه خود دارد. تا 3 سال بعد (1965) که دومین فیلم خود را با دیوید لین آغز کرد، 13 فیلم کار کرد که در این میان فیلم های "قطار" به کارگردانی John  Frankenheimer  و "اسب کهر را بنگر" اثر "فرد زینمان" Fred Zinnemann از شهرت بیشتری برخوردارند. موریس علاقه زیادی به استفاده ازموسیقی نواحی و مناطق مختلف داشت و در فیلم "اسب کهر را بنگر" که در اسپانیا می گذرد، به خوبی از گیتار سولو اسپانیش استفاده کرده است.

 یکی از گلایه های موریس از تهیه کنندگان فیلم در هالیود، طبقه بندی آهنگسازان در توانایی خلق آثار مختلف است. بعنوان مثال می‌گوید: از آنجاییکه برای فیلم " لورنس عربستان" موسیقی خوبی نوشته بودم ، تهیه کنندگان سینماییی در هالیود باور داشتند که من فقط باید فیلم های صحرایی را آهنگسازی کنم .“ اما موریس همیشه از تکرار در کارهایش گریزان بود. استفاده از گیتار در "اسب کهر را بنگر" و ساخت موسیقی سراسر برف فیلم "دکتر ژیواگو"، دلیلی محکم بر ادعای او بود که البته  فقط ازعهده‌ی  نوابغی همچون خود او توانایی خلق چنین تنوعی بر می‌آید.

موریس می‌گوید استفاده از موسیقی موقتی (موسیقی شاهد) بروی فیلم توسط کارگردان، برای رسیدن به حسی دقیق تر و یا پیشنهاد آن به آهنگساز جهت ساخت یک موسیقی مشابه، روشی اشتباه است. بعنوان مثال تعریف می‌کند که در زمان ساخت موسیقی  فیلم "دکتر ژیواگو"، دوید لین یک ترانه‌ی روسی را به وی داده بود و اصرار داشت که از آن بعنوان تم اصلی استفاده شود. بعد به دلیل مسایل مربوط به حقوق مولفین، موفق نشدند از آن تم استفاده کنند و لین تاکید داشت که تمی شبیه به آن برای تم اصلی موسیقی نوشته شود. موریس مدت ها برای ساخت تم مشابه وقت صرف کرد ولی به نتیجه‌ی قابل قبولی نرسید در آخرین فرصت ها 4 تم بر اساس آن ترانه، آماده و برای لین اجرا کرد. هیچکدام مورد نظر لین قرار نگرفت. با اینکه فرصت آنها رو به اتمام بود و زمان بسیار کوتاه، لین از او خواست که آخر هفته را اصلا کار نکند. به سفری کوتاه برود و خاطره‌ی آن ترانه را از ذهن پاک کند و بعد دوباره به کار مشغول شود. موریس می گوید:با اینکه فشار عصبی زیادی برای انجام کار داشتم، توصیه‌ی دیوید را پذیرفتم و به سفر رفتم. بعد از باز گشت از سفر، صبح دوشنبه اولین تمی را که به ذهنم رسید نوشتم:

تمی بسیار زیبا که تبدیل به یکی از زیبا ترین و جاودانه ترین آثار موسیقی فیلم شد. گسترشی بسیار زیبا همراه با ارکستراسیونی بی نظیر. با تکنوازی یک ساز فولکلور روسیه بنام "بالالیکا" که جزیی از داستان و فیلم بود. موسیقی برای فیلمی سراسر برف و سرما. شاهکاری بزرگ از یک تم ساده و زیبا. هر آنچه را که موریس خواسته بود در این اثر برآورده کرد و جایزه‌ اسکار برای این موسیقی اصلا دور از انتظار نبود.

در صحنه‌ای از فیلم، دکتر ژیواگو سکته می کند و فرم موسیقی آتونال می‌شود و از سایر قسمت‌های موسیقی متمایز می‌گردد. قطعه‌ی بسیار زیبایی است که احتمال می‌دهم به علاقه‌ی قدیمی موریس ژار به موسیقی آتونال مربوط باد. عجیب اینجاست که ژار در فیلم‌های هالیودی خود خیلی کم از این دسته موسیقی‌ها استفاده کرده است.

موریس ژار به موسیقی الکترونیک هم علاقه داشته است و در جوانی همراه با Joseph Martenot ، یکی از پیشگامان ساخت و استفاده ازسینتی سایزر، برای موسیقی الکترونیک قطعاتی نوشته و اجرا کرده بود. بعدها در کارنامه‌ی او قطعاتی پدید آمدند  که در آنها از موسیقی الکترونیک استفاده کرده بود. بعنوان مثال فیلم FIREFOX به کارگردانی "کلینت استیود" در سال 1982 ،  قرار بود موسیقی آن از دو بخش تشکیل شود، بخش اول، قبل از ربوده شدن هواپیما،  کل موسیقی الکترونیک و بعد از آن بخش، موسیقی با ارکستر اجرا شود. اما در نهایت بخش زیادی از موسیقی آن توسط "استیود" حذف شد. اولین فیلمی که در کارنامه‌ی موریس ژار، کل پارتیتور با موسیقی الکترونیک اجرا شد، فیلم "سال زندگی پر از خطر" (The Year of Living Dangerously) به کارگردانی پیتر ویر (Peter Weir) در همان سال 1982بود. من شخصا موسیقی فیلم "بسیار دور" (far away)  به کارگردانی "راجر دونالدسون"  (Roger Donaldson)1987را که با موسیقی الکترونیک اجرا شده است را بسیار می‌پسندم.

در کارنامه‌ی پر بار موریس ژار نمونه‌های متفاوت دیگری هم وجود دارد. فیلم کمدی "فوق سری" (top secret)  در سال 1984 به کارگردانی سه دوست:  جیم ابراهام، دیوید و جری زوکر (Jim Abraham, David and Jerry Zucker). این فیلم را هرسه نفر باهم کارگردانی کرده بودند و موریس ژار در این باره می‌گوید: "نوشتن یک موسیقی که توقعات هر سه نفر را برآورده کند کار سختی بود. این سه کارگردان ایده‌های بسیار نو و جالبی داشتند، با هم بحث زیاد می کردند ولی مشاجره، هرگز". موسیقی این فیلم بسیار خوب نوشته شده. کم پیش می‌آید آهنگسازی با کارنامه‌ای پر از پروژههای عظیم تاریخی و گنجه‌ای مملو از جوایز درجه یک جهان، دست به نگارش موسیقی برای فیلمی چنین عجیب (و البته زیبا) بزند. موریس ژار حتی برای فیلمهای خانوادگی و پر فروش روز هم موسیقی نوشته است. از جمله فیلم  "روح" (Ghost) در سال 1990 به کارگردانی "جری زاکر". در این فیلم موسیقی متن به تصاویر و داستان اجازه می‌دهد که راه خود را پیش بگیرند و خیلی در خلال داستان تحرک خواصی را از موسیقی نمی‌شنویم. ترانه‌ای در این فیلم به نام "ملودی رها" (unchained melody) از ساخته‌های "آلکس نورس" (Alex North) با شعری از "های زارت" (Hy Zaret)  آمده است که توسط The Righteous Brothers اجرا شده است. در قسمت‌های انتهایی فیلم موریس ژار تنظیمی ارکسترال برای این ترانه نوشته است که با وجود اینکه خیلی تنظیم و اجرای خوبی ندارد، امام به هر حال در میان بینندگان عام سینما طرفداران خیلی زیاد و پروپا قرصی دارد و حتی در این مورد هم از اقبال بسیار خوبی برخوردار شد.

 

شهرت موریس جار در ساخت فیلم صحرایی باعث شد که دو فیلم دیگر به او پیشنهاد شود که این دو فیلم در کشور ما بسیار شناخته شده و محبوب هستند. فیلم "پیام"  (the massage) که در میان مردم عموما به نام "محمد رسول الله" معروف شده است و فیلم "شیر صحرا" که در کشور ما به نام "عمر مختار" شناخته شده است. محمد رسول الله در سال 1976و عمر مختار در سال 1981هر دو به کارگردانی "مصطفی آکاد" از کشور سوریه ساخته شد. پروژه‌هایی بزرگ همطراز  با معیارهای جهانی و با عواملی حرفه‌ایی با کیفیتی بالا به پایان رسیدند و تاثیر زیادی در جهان از خود برجای گذاشتند. در میان مسلمانان این موسیقیها آنقدر محبوب هستند و آنچنان با عقاید قلبی آنها گره خورده اند که تعجب بر انگیز است. چگونه شخصی می تواند با موسیقی خود، آنهم موسیقی بی کلام، این گونه با میلیون‌ها نفر از دین و مذهب و در  کشورهای مختلف، ارتباط برقرار کند! البته به عقیده‌ی من موسیقی فیلم عمر مختار با محمد رسول الله فاصله‌ی بسیاری دارد. محمد رسول الله تمی بسیار زیباتر و کامل تری دارد. هر دو با ارکستر بزرگ اجرا شده‌اند ولی تنظیم موسیقی فیلم محمد رسول الله بسیار دقیق‌تر است و حد اقل به گوش من خوش‌نوا تر است. به هر حال هر دو فیلم، موسیقی بسیار موفقی داشتند و حالا می توانیم به گستردگی تجربه‌های موریس ژار بیشتر پی ببریم.

درک ساخت موسیقی منطقه‌ایی برای یک آهنگساز خوب قابل قبول است. اما موسیقی فیلم محمد رسول الله تنها یک موسیقی منطقه ای نیست، یک موسیقی مذهبی است. یک موسیقی حماصی، اما نه از نوع دلاوری، بلکه این موسیقی، موسیقی نیایش است. ساخت یک موسیقی مذهبی برای شخصی که خود به دین دیگری است و در منطقه‌ی دیگری از جهان زندگی می‌کند بسیار تعحب برانگیز است. در کشور ما اغلب مردم با موسیقی‌هایی ارتباط برقرار می‌کنند که کلام دارند و بعنوان یک قانون نانوشته، به متن کلامی یک اثر موسیقی، بیشتر از خود موسیقی توجه نشان می‌دهند. ولی در مورد موسیقی فیلم "محمد رسول الله" داستان دیگری اتفاق افتاد. مردم چنان با این موسیقی انس گرفته‌اند و به وجد می‌آیند که گویی این موسیقی به جزیی از مذهب مردم تبدیل شده است.

جالب اینجاست که در تم اصلی این موسیقی ازسازهای فولکلور و منطقه‌ای هم  خیلی کم و به ندرت استفاده شده است. حتی در بخش‌هایی صدای سینتی سایزر هم به گوش می‌رسد! تم اصلی با زهی‌ها اجرا می‌شود و همراهی کامل ارکستر با تم اصلی ادامه می‌یابد.

 

تم با سُل    (G)شروع می‌شود. صدای بعدی سی  (B)است که فاصله‌ی سوم بزرگ دارد و بعد از گذر از دو، روی نت ر (D) می‌ایستد. تا اینجا خیلی همه چیز عادی پیش می ‌رود و در بسیاری از موسیقی‌ها شنیده می‌شود اما صدای بعدی می بمل (در نت ر دیز آمده) (Eb) همه چیز را تغییر می‌دهد و در نهایت تمی ساخته می‌شود که بسیار زیباست. استفاده از فاصله‌های دوم کاسته و افزوده،  بسیار بجا صورت گرفته است و موسیقی را به سمت شرق پیش آورده است. این فرمولی پیچیده‌ نیست و همه از آن برای موسیقی‌های شرقی استفاده می‌کنند و بخصوص به گوش ما ایرانی‌ها بسیار آشنا است. اما نحوه‌ی استفاده از مهم است که استاد موریس ژار فرانسوی، آن را با مهارتی عجیب انجام داده است. به عبارات زیر توجه کنید:

 

چقدر ساده و چقدر زیبا در کنار هم قرر گرفته‌اند. این عبارات جواب معماهایی هستند که موریس ژار در زمان لازم بخوبی از عهده‌ی حل آنها برآمد.

اگر دو میزان پایین را با یک ساز اجرا کنید ادامه آن خیلی راحت به ذهن شما خطور خواهد کرد:

موریس ژار عباراتی بدیع و ساده را با هماهنگی و اجرایی بسیار زیبا،  در کنار هم قرار داد و موسیقی جاودانه‌ای را برای این فیلم خلق کرد. موفقیت این اثر یک موفقیت و امتیاز اجتماعی بود. تمامی مسلمانان آن را در قلب خود نگاه داشته‌اند.

کارنامه‌ی پربار موریس ژار با 150 فیلم، 3 جایزه اسکار 6 نامزدی برای اسکار‌، 4 جایزه Golden Glubes، دو جایزه‌ی BAFTA، یک جایزه‌ی Grammy و ده‌ها جایزه دیگر، پرونده‌ای نیست که تنها در یک مقاله بتوان به آن پرداخت. فیملهای بسیار خوبی از جمله Jaccops Ladder، اسب کهر را بنگر، گذری بر هندوستان، توپاکس و ... از این آهنگساز موجود است که دوست دارم مفصل به آنها بپردازیم.

موریس ژار در سال 2009،  چند روز قبل از فوتش، بخاطر یک عمر تلاش و خلق آثار هنری در جشنواره فیلم برلین مورد تشویق قرار گرفت و شیر طلایی برلین را به خانه برد. ای کاش تا دیر نشده بود در کشور ما هم تجلیلی از ایشان بعمل می آمد.

صفحه اسلی      صفحه قبلی